سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سزاوارترین کس به دوستی، آن است که سودش برای تو و زیانش برای دیگری باشد . [امام علی علیه السلام]
قرآن ، جاودانه تر از جاودانه
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» سیماى زنِ فرمانروا، در قرآن (1)

این حدیث با زن فرمانروایى که خداوند در قرآن ترسیم می‏کند، منافات دارد. این زن ملکه سبا است. اگر به راستى اسلام نقش زن را محدود می‏کند و او را براى رهبرى مناسب نمی‏داند، پس چگونه است که خداوند در قرآن، به معرفى زنى می‏پردازد که فرمانروایى سرزمینى را به عهده دارد و طایر اندیشه‏اش در مدیریت و برخورد با مسائل، از مردان، بلند پروازتر است؟ ملکه سبا می‏گوید: سلیمان نامه بزرگوارانه‏اى به این مضمون براى من فرستاده است:
«بِسْمِ اللّه‏ِ الرَّحْمنِ الرَّحیمْ أَن لا تَعْلوا علیّ و اتونى مسلمین قالت یا أیها الملأ افتونى فى امرى ما کنت قاطعة امرا حتى تشهدون» (نمل/ 32)


«به نام خداوند بخشنده مهربان، بر من بزرگى مکنید و مرا از در اطاعت درآیید. [ملکه سبا[ گفت: اى سران [کشور] در کارم به من نظر دهید که بی‏حضور شما [تا کنون] کاری را انجام نداده‏ام».
چنانکه می‏بینیم این زن، فرمانرواست، اما هرگز استبداد رأى ندارد. هنگامى که نامه سلیمان رسید، بزرگان مملکت خود را گِرد آورد و نامه را که تهدیدى براى آنان شمرده می‏شد، براى همه خواند. و به آنها گفت: پیشنهادات خود را ابراز کنید، من مستبد نیستم، و نمی‏خواهم ایده خود را به شما بقبولانم، هر چند من فرمانرواى شما هستم، اما در چنین مواردى که سرنوشت مردم را رقم می‏زند، باید با اندیشمندان مشورت شود تا رأیى مناسب ابراز گردد.
مردان در پاسخ او چه گفتند؟
«قالُوا نَحْنُ اُولوا قوة وَ اُولوا باس شدید و الْاَمْر اِلَیْکِ فَانْظُرى ماذا تَأمُرینَ» (نمل/ 33)
«گفتند: ما سخت نیرومند و دلاوریم، و[لى [اختیار کار با توست، بنگر چه دستور می‏دهی؟»
آنان نیروى بدنى خود را به او عرضه کردند، اما او نیازمند قدرت بدنى آنها نبود، بلکه در پى بهره‏مندى از نیروى فکر و اندیشه آنان بود.
با این وجود، هنگامى که سران قوم او را تنها گذاردند و او در اضطراب و پریشانى نظر دادن فرو رفت، غرق در اندیشه شد و پس از مدتى گفت:
«اِنَّ الْمُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَرْیَةً اَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أعِزَّةَ اَهْلِها اَذِلَّةً وَ کَذلِکَ یَفْعَلوُن. وَ اِنّى مُرْسِلَةٌ اِلَیْهِمْ بِهَدیَّةٍ فَناظِرَةُ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ». (نمل/ 34 و 35)
«پادشاهان چون به شهرى درآیند، آن را تباه و عزیزانش را خوار می‏گردانند، و این‏گونه می‏کنند. و [اینک] من ارمغانى به سویشان می‏فرستم و می‏نگرم که فرستادگان [من] با چه چیز بازمی‏گردند.»
چنان که می‏بینیم، ملکه سبا به خوبى با شرایط آشناست. او اینک در پى آن است که دریابد آیا سلیمان(ع) پیامبر است و یا یکى از پادشاهان می‏باشد؟
با توجه به شرایط موجود و دگرگونى زمان، مسأله رهبرى زن، شکل جدیدى به خود گرفته است.
اگر پادشاه باشد، شیوه برخورد مناسب با خود را می‏طلبد و اگر پیامبر باشد، باید از زاویه دیگرى به شرایط نگریست. ملکه سبا با چنین بینشى براى حضرت سلیمان(ع) هدیه فرستاد. سلیمان نیز در پى فرجام این ماجرا بود. هنگامى که هدیه به سلیمان(ع) رسید و پس از مدتى ملکه سبا به ویژگیهاى سلیمان پى برد و در فضاى حکومت سلیمان مدتی ماند، بی‏آنکه چون زنى متعصب که با چنگ و دندان از میراث پادشاهى خود دفاع می‏کند، به جنگ با سلیمان برخیزد، حقیقت را دریافت و با تمام وجود گفت:
«... اسلمت مع سلیمان للّه‏ رب العالمین» (نمل/ 44)
«... و [اینک] با سلیمان در برابر خدا ـ پروردگار جهانیان ـ تسلیم شدم.»
مقصود قرآن از ترسیم چنین تصویرى چیست؟
این داستان، حکایت از حکم شرعى ندارد، اما در دل خود، مفهومى پسندیده را می‏پرورد. و آن اینکه زن نیز می‏تواند به موازات مرد، پیش رود و به‏گونه‏اى طبیعى رهبری امّتى را به دست گیرد.
اگر به راستى اسلام نقش زن را محدود می‏کند و او را براى رهبرى مناسب نمی‏داند، پس چگونه است که خداوند در قرآن، به معرفى زنى می‏پردازد که فرمانروایى سرزمینى را به عهده دارد و طایر اندیشه‏اش در مدیریت و برخورد با مسائل، از مردان، بلند پروازتر است؟
البته در این مجال، ما نمی‏توانیم حکم قطعى این مسأله را بیان کنیم، بلکه این مسأله نیازمند تحقیق گسترده‏ترى است و مهارت زیادى می‏طلبد. در طول تاریخ اسلام، اگر چه نمی‏توان چنین نمونه‏هایى یافت، اما در حقیقت چهره اصلى زن این‏گونه است.
آنچه گفته شد، در مسأله رهبرى زن بود. اما در سایر مناصب، زن می‏تواند در رأس بسیارى از مسؤولیتها قرار گیرد بویژه هنگامى که دریافتیم شرایط زمان حاضر و در نتیجه حکم، با گذشته بسیار متفاوت شده است.
در گذشته نیز همانند برخى نمونه‏ها در عصر حاضر، مسؤولان در امور با کسى مشورت نمی‏کردند. اما امروزه مسؤولان، تنها با شور و مشورت دیگران تصمیم می‏گیرند و دستورات خود را عملى می‏کنند، اما در قبول و یا رد نظرات دیگران آزادند.
بنابراین اگر بخواهیم به بررسى مسائل حکومت در عصر حاضر بپردازیم، نباید شیوه حکومت فرمانروایان گذشته را در ذهن خود، ترسیم کنیم، چرا که در گذشته تنها یک فرد، تصمیم می‏گرفت، اما امروز تصمیمات یک مدیر در برابر تصمیمات گروه، رنگ می‏بازد. در بررسى مدیریت زن نیز
ما بر این عقیده‏ایم که زن نیز همانند مرد، داراى نقش مشخصى در جامعه سیاسى اسلامی است. اما برخى از جزئیات آن، با نقش مرد تفاوت دارد، که عکس این امر نیز صادق است.
باید این مسأله را مورد توجه قرار داد که فرمان زن ضمیمه آراء و جمع می‏شود، نه اینکه زن در مسائل اختیار کامل و استبداد رأى داشته باشد. حال با توجه به این فرض آیا دین مبین اسلام با مدیریت زن در شرایط موجود، مخالف است. بنابراین نمی‏توان حدیث پیامبر(ص) را ـ بر فرض صحّت سند ـ بدون بررسى «مسأله رهبرى زن» به‏گونه‏اى که پیامبر(ص) در نظر داشته است، به عنوان حکمى قطعى پذیرفت. اما با توجه به شرایط موجود و دگرگونى زمان، مسأله رهبرى زن، شکل جدیدى به خود گرفته است.
از این‏رو ما بر این عقیده‏ایم که زن نیز همانند مرد، داراى نقش مشخصى در جامعه سیاسى اسلامى است. اما برخى از جزئیات آن، با نقش مرد تفاوت دارد، که عکس این امر نیز صادق است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر نورمحمدزاده و غفور امیری ( چهارشنبه 86/10/26 :: ساعت 11:44 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سالار شهیدان
[عناوین آرشیوشده]